دانشـنامه موضوعی علوم قـرآن و حدیث

موضوعات مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «واژه‌های غیر عربی ( معرّبات )» ثبت شده است

در لغت عرب واژه‌هایی وجود دارد که ریشه عربی ندارد و از لغتهای مجاور گرفته شده است و این یک امر طبیعی به شمار می‌رود و در تمامی زبانهای زنده و گذشته براثر مجاورت ورفت و آمدها ، لغات نیز دادو ستدمی‌شدند. البته شکل واژه‌های اجنبی همواره با تغییراتی مواجه می‌شده است و به مرور زمان رنگ و بوی لغت میزبان را به خود می‌گرفته و همساز آن لغت می‌شده است . ( مانند : لجام : دهانه‌ی اسب که در اصل لگام بوده است .) به این گونه تغییرات در واژه‌های بیگانه اصطلاحاً معرّب - عربی شده - می‌گویند. در این زمینه کتابهای فراوانی نوشته شد ، از جمله کتاب المعرّب نوشته ابومنصور جوالیقی ، موهب بن احمد بن محمد ( م 540 ) . این کتاب بیشتر به واژه‌های تعریب شده پرداخته و اینگونه کلمات را در اشعار اصیل عربی آورده است . دیگری کتاب المهذّب فی ما وقع فی القران من المعرّب نوشتةجلال الدین سیوطی ، که خلاصه‌ای از آن را در الاتقان آورده است.

دربارة معرّبات در قران ، اقوال مختلفی وجود دارد که بعضی وجود آن را در قران نفی کرده‌اند و بعضی دیگر در این زمینه میانه‌روی پیشه کرده و گفته‌اند : اینگونه کلمات در قران یافت می‌شود و گمان برده‌اند غیر عربی است ، در واقع اصالت عربی دارد و عرب قدیم بواسطه‌ی تغییرات مختصری که در ساختمان کلمه می‌داده آن را به کاربرد ، رنگ عربی به آن داده است . ابو عبیده قاسم بن سلام بر همین عقیده است . دیگران گویند : اساساً وجود برخی کلمات غیر عربی - گرچه تغییری نیافته باشد- زیانی به عربی بودن کلام نمی‌رساند ، زیرا مقصود شیوه و اسلوب کلام عربی است و همین اندازه در عربی بودن کلام کفایت می‌کند. جلال الدین سیوطی گوید: «قول صحیح همین است و ابومیسرة تابعی براین باور بوده که در قران از همة زبانهای مجاور لغاتی وجود دارد . این مطلب از سعید بن حبیر و وهب بن منبّه نیز نقل شده است»


د راینجا به برخی واژه‌های غیر عربی قران اشاره می‌کنیم :

· اباریق ، جمع ابریق ، معرّبِ  آب ریز

·اکواب ، جمع کوب : فنجان ، کوزه . « یطوف علیهم ولدانٌ مخلدون باکوابٍ و اباریقَ ...»

·ارائک ،جمع أرکید : تخت . « هم ازواجهم فی‌ضلالٍ علی الارائک متّکئون»

·سرابیل ، جمع سربال : شلوار . « وجعل لکم سرابیل تقیکم الحَرَّ»

·جناح ، معرّبِ گناه . « فمن حجَّ البیت اوِ اعتمرَفلاجناحَ علیه ان یطّوَّ فَ بهما»



ســــمانه حســــن