دانشـنامه موضوعی علوم قـرآن و حدیث

موضوعات مطالب

 آیاتی که در سفر و حضر نازل شده اند :

مثال های حضری بسیار زیاد است و اما سفری ( آنچه در سفر نازل شده ) مثال هایی دارد که از آن جمله:

1- آیة ( لوکان عرَضاً قریباً ...) چنانچه ابن جریراز ابن عباس روایت کرده در غزوه‌ی‌تبوک نازل شد .

2- آیة (یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و اُثنی) واحدی از ابن ملیکه روایت کرده است که در روز فتح مکه هنگامی که بلال بر بام کعبه رفت و اذان گفت ، بعضی مردم گفتند این غلام سیاه بر بام کعبه اذان می گویند ؟ پس این آیه نازل شد. 

آیاتی که در شب یا روز نازل شده است :

آیاتی که در روز نازل شده مثال های بسیاری دارد ابن حبیب می گوید بیشتر قران در روز نازل شده  اما آیاتی که در شب نازل شده مثال هایی دارد که از آن جمله :

1- آیات سورة انعام : ابو عبید در قضائل خودو طبرانی‌از ابن عباس روایت کرده اند که گفت تمامی سورة انعام شبانگاه در مکه نازل شد در حالیکه هفتاد هزار فرشته در اطرافش بودند که با صدای بلند تسبیح خدا می گفتند .

2- آیات سورة مریم : ابو عبید در کتاب فضائل وطبرانی‌از ابن عباس روایت کرده اند که گفت : روز به خدمت رسول الله ( ص ) آمده عرض کردم : دیشب برایم دختری شد . فرمود : اتفاقا همین دیشب سورة مریم بر من نازل شد اسم این نوزاد را مریم بگذار.

آیات تابستانی و زمستانی :

آیاتی که در غزوة تبوک نازل شدمانند 42 توبه از آیاتی است که سیوطی می‌گوید : که در تابستان نازل شده سات زیرا که این غزوه در شدت گرما بود.

واز مثالهای آیات نازل شده در زمستان آیات 11 و 26 سورة نور می باشد که در روایت صحیح ا زعایشه آمده است که در یک روز سرد زمستانی نازل شده است.

 آیات فراشی و نومی :

از جمله ازآیاتی که در رختخواب نازل شد آیه 67 مائده است :« والله یعصمک من الناس»

واما مثال آیاتی که درختخواب نازل شده است برپیامبر از جمله سوره کوثر است به دلیل روایتی که مسلم ازانس نقل کرده است که گفت : در اثنایی که پیامبر میان ما بود او را چرتی در ربود ، سپس با تبسم سر برداشت گفتیم : یا رسول الله چه چیزی شما را به خنده آورد ؟ فرمود  پپیش از این برمن سوره‌ای نازل شد آنگاه سوره  را چنین خواند  « بسم الله الرحمن الرحیم ، انا اعطیناک الکوثر ، فصل لربک وانحر ، ان شانئک هو الابتر »

آیات زمینی و آسمانی :

اکثر آیات در زمین نازل شده است مگر آیات آخر سورة بقره که می‌توان به  گفتةسیوطی  به حدیثی  استدلال کرد که مسلم از ابن مسعود روایت کرده است که : وقتی رسول خدا به معراج برده شد ، به سدره المنتهی رسید ...در این حدیث آمده پس به رسول خدا سه چیز داده شد :

1 - نمازهای پنج گانه

2 - آیات اواخر سورة بقره 3  ـ بخشودگی از گناهان کبیره برای آنانی که شرک نورزیده‌اند.

سوره‌های مکی و مدنی :

آیات و سورهای قران به دو دستة مکی و مدنی تقسیم شده‌اند .فایده‌ی تقسیم :

 · شناخت سیر دعوت و رسالت پیامبر و نحوه‌ی تبیین و تشریع احکام و قوانین در قران

 · فوایدی که از جهت تقدیر و تخصیص مطلَقات و عمومات قرانی با شناخت تقدیم و تأخیر آیات و سورها حاصل می‌گردد ونیز احیایاً تشخیص آیات ناسخ و منسوخ

 · آگاهی بر یکی از ابعاد اعجاز قران و تحریف‌ناپذیری آن که از راه تذمّل و تدبّر در سورهای مکّی و مدنی بدست می‌آید . توضیح اینکه سورهای مکی غالباً سورهای کوچک و با آیاتی کوتاه و موزونند بر خلاف سورهای مدنی . این ویژگی ها در آغاز نزول قران از طرفی اعجاز قران در ناحیه تحدّی و از سوی دیگر تحریف نا پذیری آن را به خاطر سهولت در فراگیری و حفظ نمایان می‌سازد . این فواید سبب گشته سات تا بسیاری تأکید نمایند که ورود تقسیرو فهم آیات قران بدون اطلاع از سورهای مکّی ومدنی امکان پذیر نیست. 


ســــمانه حســــن

سوره‌های قران با عنایت به آغاز آنها به عناوین ذیل تقسیم می‌شوند :

1 - برخی از سوره‌های قران با حروف مقطعه آغاز می‌شوند و آنها مجموعاً 29 سوره‌اند این دسته خود تقسیماتی دارند که د رمبحث حروف مقطعه گذشت .

2 - برخی از سوره‌های قران با تحمید( الحمدلله) آغاز می‌شونداین سوره‌ها را اصطلاحاً حامدات خوانند و عبارتند از :

حمد ، انعام ، کهف ، سبأ ، فاطر

3 ـ برخی از سوره‌های قران با ندا شروع میشوند وان مجموعاً ده سوره‌اند :

در برخی از این سورها مخاطب پیامبر (ص) است مانند سوره‌های : احزاب ، طلاق ، تحریم ، مزمل ، مدثر

و در برخی دیگر مخاطب مؤمنین هستند. مانند سوره‌های : مائده ، حجرات ، ممتحنه

ودر بعضی دیگر مخاطب مردم است مانند سوره‌های: نساء ، حج

4 - برخی از سورهای قران با تسبیح شوروع می‌شوند که اصطلاحاً آنها را مسبّحات گویند وآنها هفت سوره‌اند : اسراء ، حدید ، حشر ، صف ، جمعه ، تغابن ، اعلی

 5 - برخی از سورهای قران با قسم آغاز می‌شود و آنها هفده سوره‌اند :

صافات ، ذاریات ، طور ، نجم ، قیامت ، مرسلات ، نازعات ، بروج ، طلاق ، فجر ، شمس ، بلد ، لیل ،ضحی ، تین ، عادیات ، عصر

6 - برخی از سورهای قران با ادات شرط آغاز می‌شود و آنها هفت سوره‌اند:

واقعه ، منافقون ، تکویر ، انفطار ، انشقاق ، زلزال ، نصر

7 - برخی از سورهای قران با قل شروع میشوند و آنها پنج سوره‌اند :

جن ، کافرون ، اخلاص ، فلق، ناس

8 - برخی از سورها با استفهام آغاز می‌شوند و آنها شش سوره‌اند :

نبأ ، انسان ، غاشیه ، انشراح ، فیل ، ماعون

9 - برخی از سورهای قران با اعلام انزجار و تنفر آغاز می‌گرددو آنها پنج سوره‌اند :

برائت ، محمد ، مطففین ، همَزه ، تبّت

10 - برخی از سورهای قران با تبریک شروع می‌شوند و آنها دو سوره‌اند :

فرقان ، ملک

سوره های قران از نظر کوتاه و بلندی به عناوین زیر تقسیم می‌شوند:

1 - سبع طوال ( هفت سورة طولانی) و آنها عبارتند از :

بقره ، آل‌عمران ، نساء ، مائده ، انعام ، اعراف ، انفال توبه (پس  انفال و توبه یک سوره‌شمرده می‌شوند).

2 - مئین ( سورهایی که قریب به صد آیه دارند ) و عبارتند از :

یونس ، هود، یوسف ، حجر ، نحل ، اسراء ، کهف ، طه ، انبیاء حج ، مؤمنون

3ـ مثانی ( سورهایی که بعد از مئین می‌آیند ) این سورها از سوره‌ی نور آغاز می‌شود وتا سوره‌‌ی حجرات ادامه می‌یابند .

4 - مفصَّلات ( سورهای کوتاه ) در علامت گذاری این گونه سورها به مفصلات وجوهی گفته است از جمله:

الف) این سورها فصول متعدد دارند و هر بسمله اغاز فصل دیگر است .

ب) این سورها از محکمات قران می‌باشند و بهمین جهت آنها  را مفصلات گویند .

ج) آیات این سورها نسخ نشده است .

این سورها بر سه دسته‌اند :

 · طوال( بلند) این سورها از حجرات آغاز وتا سوره بروج امتداد دارند .

 · اوساط ( متوسط) این سورها از سوره طارق آغاز و تا بیّنه را شامل می‌شوند .

 · قصار ( کوتاه ) از سوره زلزال تا آخر قران قصار نامیده میشود .

برخی سوره های قران را تحت عناوین خاص دیگری جمع شده اند که عبارتند از :

عتاق : به سوره هایی می گویند که در ابتدا نازل شده اند و عبارتند از :

 اسراء ، کهف ، مریم ، طه ، انبیاء

عزایم : به سوره هایی می گویند که آیه سجدة واجب دارند و عبارتند از :

 سجده ، فصلت ، نجم ، علق

سجده : به سوره هایی می گویند که که مشتمل بر آیة وجوب ویا استحباب سجده می باشند و عبارتند از

اعراف ، رعد ، نحل ، اسراء ، مریم  ،حج ( در دو آیه )  ،فرقان ، نمل ، سجده ، ص ، فصلت ، نجم ، انشقاق ،علق

زهرا وَین : به سوره هایی می گویند که احکام و فروعات دینی بیشتری در خود جای داده اند و عبارتند از:  بقره ، آل عمران

قرینتین : به دو سوره در کنار هم که برخی از مفسرین آنها را یک سوره ذکر کرده اند عنوان شده اند و عبارتند از : اتقال و توبه

قوارع : به سوره هایی می گویند که موجب ایمنی از اجنه و شیاطین می شوند و آنها عبارتند از :ناس و فلق  البته آیةالکرسی را هم جزء این دسته شمرده اند.

ســــمانه حســــن

در مورد آخرین آیه‌ایکه نازل شده است اختلافات فراوانی وجود دارد . زرقانی در مناهل العرفان ده قول را در این زمینه نقل کرده است . برخی از اقوال عبارتند از:

1- آیه « واتقوا یوماً نرجَعون فیه الی الله ... ( به نقل از ابن عباس و ابی حاتم  )

 2- آیه « یا ایها الذین آمنوا اتقوا وذرو ما بقیَ من الرّبوا » ( به نقل از ابن عباس و ابن عمر)

3- آیه « یا ایها الذین آمنوا اذا تداینتم بدینٍ الی اجلٍ مسمّی فاکتبوه» سیوطی در الاتقان می‌گوید :

« میان روایاتی که این سه آیه را به عنوان آخرین آیه ذکر نموده‌اند منافاتی وجود ندارد ، زیرا اینها همه یکباره نازل گردیده‌اند . همانگونه که در ترتیب مصحف به هم هستند و داستان آنها نیز یکی است . هریک از راویان بعضی از آیات را آخرین آیه دانسته‌اند که در جای خود صحیح است».زرقانی در کتاب خود آیة 281 بقره را آخرین ایه نازل شده می‌داند . وی می‌نویسد :در روایت ابن عباس نقل شده پیامبر پس از نزول این آیه فقط نه شب زندگی کرد .

4ـ آیه « الیوم اکملت لکم دینکم ... »عقوبی‌گفته است : آخرین آیه ، همین است که نزولش در غدیر خم هنگام نصب علی بن ابی طالب به امامت بوده‌است .

صاحب تفسیر مجمع البیان مرحوم طبرسی(ره) میگوید : آیه « واتقوا یوماً ترجعون فیه الی الله ...» طبق گفتة ابن عباس وسدآخرین‌آیه‌ای است که بررسول خدا (ص) نازل شده است‌وجبرئیل (ع) به‌آنحضرت‌عرض کرد این آیه را در رأس آیة 280 از سورة بقره قرار دهد. که این قول را دکتر حجتی نیز پذیرفته است و میگوید بهترین راه حل شناسایی آخری آیاتی که برپیامبر نازل بیان مرحوم طبرسی است که بسیار جامع و دقیق است و از نظر علمی جالب توجه می‌باشد .

صاحب التمهید ، نظر یعقوبی را ترجیح می‌دهد زیرا آیه 3 سوره‌‌ی مائده اعلامی برای به کمال رسیدن دین بوده و انذاری برای به پایان رسیدن وحی. وی میگوید : اما آیة  « واتقوا یوماً ترجعون فیه الی الله ...» طبق روایت ماوردی درمفی به سال حجة الوداع ( دهم هجرت )نازل گردید . بنابراین نمی‌تواند آخرین آیه باشد زیرا آیة اکمال پساز بازگشت پیامبر از حج در غدیر خم بین راه نازل شده‌است پس گفتة ابن واضح یعقوبی صحیح‌تر است به نظر می‌رسدوجه جمع میان آیات پایانی سوره بقره و آیه  3  سوره مائده این است که بگوییم آن آیات آخرین آیات الاحکام بوده است که نازل شده اما این آیه ( 3  مائده ) آخرین آیات وحی بوده است . و اما در مورد آخرین سوره‌ای که نازل شده است در روایات منقول از اهل بیت (ع) آمده که سوره ، سورة نصر است . امام صادق (ع) فرمود : آخرین سوره ، اذا جاء نصر الله والفتح است . سیوطی نیز در الاتقان نقلی از ابن عباس آورده که آخرین سوره ، سورة نصر است .ونیز روایت شده است که : آخرین سوره، س.رة برائت است که نخستین آیات آن سال نهم هجرت نازل شدو پیامبر (ص) علی (ع) را فرستاد تا آن رابر جمع مشرکین بخواند.

 آیت الله معرفت می‌گوید : آری سوره نصر پیشاز سورة برائت نازل شده است زیرا سورةنصر در سال فتح مکه که سال هشتم هجرت بود نازل گردیده و سوره برائت پس ازفتح ، در سال نهم هجرت نازل شده است. راه جمع بین این روایات این است که بگوییم : آخرین سوره کامل سوره نصر است و آخرین سوره به اعتبار آیات نخستین آن ، سوره برائت است.

ســــمانه حســــن

قرآن در قالب 114 سوره و هر سوره شامل آیاتی چند، صورت بسته است .

اختلاف نظراتی بین مفسرین قرآن کریم در اینکه اولین آیه یا سوره‌ی نازل شده کدام است وجود دارد ولی قبل از آن باید گفت که : شناسایی نخستین آیه و سوره‌ای که نازل شده است برای‌آنان که سیر نزول آیات قرآن را پی می گیرند و نیز در هر موضوعی ،آیات مربوط به آن را از جهت تقدیم و تاخیر زمانی ملاحظه می نماید بسیار مفید و لازم است تقریباً همة دانشمندان علوم قرآنی در مباحث نزول قرآن بادقت‌بسیار به این مساله پرداخته‌اند  نویسندة کتاب علوم قرآنی (آیت الله معرفت )میگوید : دربارةاولین آیه یا سوره نازل شده سه نظر وجود دارد :

1 -گروهی معتقدند که اولین آیات ،سه یا پنچ از اول سورة علق بوده است‌که مقارن بعثت پیامبر نازل‌شده‌است ، هنگامی که ملک ( فرشته ) فرود می‌امد و پیامبر را به عنوان ( نبوت )ندا دادو به او گفت : بخوان ؟، گفت چه بخوانم ؟ پس او را در پوشش خود گرفت و گفت :اقراء باسم ربّک الذی خلق  ، اقراء وربک الاکرم ، الذی علّم بالقلم ، علّم الانسان مالم یعلم .

از امام صادق روایت شده است که فرمود : اول ما نزل علی رسول الله (ص) : بسم الله الرحمن الرحیم ، اقراء باسم ربک الذی خلق ...وآخر ما نزل علیه : اذا جاء نصر الله ...

2 - گروهی نخستین سورة نلزل شده را سوره فاتحه می‌دانند. ( به نقل از سعید بن مسیب )

3 ـ گروهی اولین سوره‌ی نازل شده را سورة مدّثر می‌دانند.( به نقل از ابن سلمه و جابربن‌عبدالله‌انصاری)

میان این سه نظر می‌توان به جمع کرد ، زیرا نزول سه یا پنج آیه از اول سورة علق به طور قطع با آغاز بعثت مقارن بوده است ئاین مسأله مورد اتفاق‌نظر است . به سس چند آیه از ابتدای سورة مدّثر نازل شده است ، ولی اولین سوره‌ی کامل که بر پیامبر نازل گردید سورة حمد است و چند آیه از سورة علفق یا مدّثر در آغاز ، عنوان سوره نداشته‌اند و با نزول بقیه‌ی آیه‌های سوره این عنوان را یافته است . لذا اشکالی ندارد که بگوییم اولین سوره ، سوره‌ی حمد است و به نام فاتحه الکتاب خوانده می‌شود.



ســــمانه حســــن

الف) تعریف

در این فصل بحث در مورد یکی از مسائل مهمی است که با تدریجی ‌بودن نزول قران ، ارتباط تام دارد که از آن به سبب نزول یا شأن نزول تعبییر می‌شود .به طور کلی آیات به دو دسته تقسیم می‌شود :

اول: آیاتی که بدون سبب خاص و تنها به خاطر هدایت و ارشاد عموم مردم نازل شده‌اند .

دوم:آیاتی که نزول آن به انگیزه‌ای خاص بوده‌است . بسیاری از آیات ویا سور قران ناظر به‌حوادث واتفاقاتی بوده‌است که در طول مدت بعثت پیامبر به وقوع ‌می‌پیوسته‌و یا سؤالاتی از ان حضرت می‌شده ودر حقیقت زمینه‌هایی بوجود آمده تا آیه یا آیات بلکه سوره‌ای نازل گردداین شرایط و زمینه‌ها را سبب یا شأن نزول آیه نامند.به عنوان مثال در آیه 158 بقره ( فلا جناح علیه ان یطوّفَ بهما...) ظاهر آیه بدون ملاحظة شأن نزول این است که سعی بین صفا و مروه جایز است ولی با توجه به‌اینکه عرب جاهلیت بر دو قلة صفا و مروه دو بت گذاشته بو‌دند و هنگام سعی آنها را لمس می‌نمودند ولذا مسلمانان در اعمال حج اکراه داشتند که سعی را انجام دهند . بر این اساس آیه می‌فرماید شما را باکی نیست در انجام سعی،یعنی شما اکراه نداشته باشید، سعی‌خود را انجام دهید ، واین تنها بیان‌جوازسعی‌نیست بلکه از این بیان‌وجوب‌سعی استفاده‌می‌شود.

ب ) فواید شناخت اسباب نزول

اول: شناخت علت وفلسفه‌ای که باعث تشریع حکمی در قران گردیده است .

دوم :هر سخن در مواقع مختلف ، معانی مختلفی می‌دهد و برای دک درست سخن، فهمِ جهات خارجی و قرائن دیگر نیز لازم است . تشخیص این که مراد سخن ، استفهام ، توبیخ ، سرزنش، تأکید ،واحیایاً استهزاء است بستگی به چگونگی بیان آن و قراین و امارات دیگر دارد. شناسایی سبب نزول نیز مانند دیگر قراین و امارات برای درک معانی و کلام خداوند ضروری است.

سوم : گاه در آیه‌ای ویادرحکمی‌توهم‌حصر می‌رود وبیان‌سبب نزول موجب‌دفع‌چنین‌توهمی‌می‌شود.

چهارم: اساساً تفسیر آیات قران بدون وقوف بر داستان نزول آن امکان ندارد . در حقیقت این فایده را می‌توان ملخّص و نتیجة فواید دیگر دانست.

ج) عمومیت لفظ یا خصوصیت سبب

گر‌چه این بحث ، بحث اصولی است و باید در جای خود مطرح گردد اما مفسران به پیروی از علمای علم اصول در زمینة روایتی که برای آیاتن ، مشاهدة نزول‌خاصی را بیان می‌کنند گفته‌اند که انچه مهم است نص قرانی است که معناع عام و فراگیر دارد . اگرآیه‌معنای عامی داشته باشد گرچه سبب خاصی باعث نزول آن شده است تنها به افراد مربوط به ان سبب محدود نمی‌گردد، بلکه شامل افراد سبب‌و غیر سبب نیز می شود . جلال الدین سیوطی در الاتقان می‌گوید: « عموم لفظ معتبر است چرا که آیاتی در اسباب خاصی نازل شده‌است ولی در عمومیت مفاد آن آیات اتفاق نظر وجود دارد مثل نزول آیه ظهار در شأن سلمة بن صخر وآیة لعان در شأن هلال بن امیّه‌است» اساساً اگر مفادآیات را مختص به مورد نزولش بدانیم بسیاری از آیات قران کریم کاربرد خویش را از دست می‌دهند و در قران کتابی مربوط به گذشتهاگشته پیامی برای آیندگان ندارد .

د) میزان اعتبار روایات اسباب نزول

تا اینجا اهمیت و مدجلیت شأن نزول را در فهم آیات قران دانستیم اینک لازم است از این‌نکته بحث‌کنیم که شأن نزول‌هایی‌ذکر شده برای آیات و سورها تا چه حد قابل اعتماد و اعتنا هستند ،در این زمینه به چند مطلب ذیل توجه فرمایید :

1 - میدانیم تفاسیر شیعه و سنی پیرامون بسیاری از ایات قران شأن نزولهای مختلفی نقل کرده‌اند این شأن نزول‌ها اگر مستند به پیامبر(ص)یا معصومین(ع) باشند به منزلة اخبار و احادیث می‌باشند و بنابر این تا تمامی سلسله‌ی اسناد آنهادر کتب رجالی توثیق نشده‌باشد قابل اعتماد نبوده و مطلبی را اثبات یا نفی نمی‌کند و البته اگر مستند به آنان نباشند بدون تردید بعنوان دلیل و مدرک قابل اعتماد نخواهند بود .

2- علاوه بر توجه به‌اسناد شأن نزول‌ها نکته‌ی مهم دیگر اختلاف شأن نزول‌های ذکر شده‌با هم است برای یک آیه ، چندین شأن نزول ذکر شده‌است که با هم تفاوت دارند .شأن نزول‌های مخالف و متفاوت گویای این مطلب است که در واقع شأن نزول نبوده‌اند بلکه حوادث ووقیعی بوده‌‌اند که بعداً اتفاق افتاده است و چون آنهارا مطابق آیات دیده‌اند در کنار هم ذکر کرده‌اند .

 3ـ برخی از شأن نزول‌ها از طریق علماء ودانشمندانِ یهودی وارد شده‌اند و بدیهی است که اینها جز ضربه زدن بر پیکر معانی آیات قران نداشته‌اند ، آنها ازاین راه می‌خواستند ذهن مسلمین را از معنای اصلی ایه منصرف کنند و افکار مسلمانان را با مفاهیم جزئی مشغول نمایند و حداقل در فهم معنای حقیقی آیات تشکیک ایجاد کنند .

4 - در زمان حکومت بنی امیه ، عناد با اهل البیت (ع) شدت گرفته بود تا حدی که برخی ازبظاهر مسلمانان ، لعن وسبّ مولای موحدان حضرت علی بن ابیطالب (ع) را واجب شرعی می‌شمردند در آن عصر عده‌ای بر این تلاش بودند تا آیاتی را در شأن اهل بیت نازل شده بود تفسیر به رأی نموده و احادیثی را بعنوان شأن نزول جعل کنند تا حداقل اتقان شأن نزول اصلی را بشگنند لذا ودر کنار بسیازی از ایاتی که در شأن حضرت امیر (ع) نازل شده‌ است این کلمات نیز گنجانده شده است  (نزلت فی ابی بکر ) (نزلت فی عمر )یعنی این آیه در مورد ابی بکر و عمر نازل شده است .

5 - یکی از مدرکهای پذیرفتن شأن نزول‌ها عقل است ، در برخی ازشأن نزولهای نقل شده ار طریق اهل سنت ضروریات دینی نادیده گرفته‌شده است و مقدسات مذهبی هتک گردیده است . طبیعی است شأن نزول چنین اوصافی داشته باشد از جعلیات و موضوعات است و بایستی دور ریخته شود. جلال الدین سیوطی درمقام حل این مسئله این مشکلات برآمده و از اعتبار روایات دفاع نمایند ومی‌گوید:بسیاری از مفسرین برای تزول یک آیه ، اسباب متعددی را ذکر کرده‌اند که‌در این مورد باید به تعبییر آنها نظر نمود :

الف) اگر روایتی بگوبد این آیه ( نزلت فی کذا ) و روایت دیگر بگوید : (نزلت فی کذا ) و مسألة دیگری را ذکر نماید مراد تغییر آیه است نه سبب نزول و اگر لفظ آیه شامل هردو شود میان دو قول تنافی وجود ندارد ، این موارد نباید در اسباب نزول درج گرددو بلکه لازم است در تألیفات احکام‌القران ثبت شود .

ب) اگر یک روایت تعبیر کند ( نزلت فی کذا ) و دیگری به ذکر سببی خاص بر خلاف آن تصریح نماید همین مورد اعتماد است واولی استنباط می‌شود .

ج) اگر روایتی سببی را و روایت دیگر سبب دیگری را ذکر کنند در صورتی که سند یکی ازآندو صحیح باشد همان قابل اعتماد است .

د) اگر صحت سندِ هردو یکسان باشد به واسطه مرجّحاتی نظیر شاهد ماجرا بودن یک راوی ، یکی را بر دیگری ترجیح می‌دهیم .

ه) اگر فاصله زمانی میان اسباب زیاد باشد ، در این صورت باید قائل به تعددو تکرر نزول باشیم .

علامه‌طباطبایی‌در کتاب قران در اسلام در بررسی و تحلیل روایات اسباب نزول به دلایلی حجیت آنها را مورد تردید قرار می‌دهد :

اولاً از بسیاری از سیاق آنها پیداست که راوی ارتباط نزول آیه را در مورد حادثه و واقعه به عنوان مشافمه و تحمل و حفظ به دست نیاورده بلکه قصّه‌را حکایت می‌کند ، سپس آیاتی ر که از جهت منا مناسب قصه است ، به قصه ربط می‌دهد ودر نتیجه سبب نزولی که ذکر شده ، سبب نزول‌نظری و اجتهادی است ، نه سبب نزولی که از راه مشاهده و ضبط بدست آمده باشد .

گواه این‌سخن آنست که در خلال این روایات ، تناقض‌بسیار به چشم می‌خورد . به این معنا که در بسیاری از آیات قران در ذیل‌هر آیه ، چندین سبب نزول مناقض‌همدیگر به‌نقل‌شده‌که هرگز با هم جمع نمی‌شوند . حتی‌گاهی از یک شخص مانند ابن عباس در یک آیه چندین سبب نزول روایت شده است . در این‌جا باید براین نکته اشاره کردکه سخن علامه مبتنی بر این سخن واحدی است که گفته است :

سخن‌در زمینة اسباب نزول‌جز به روایت و شنیدن ازآنانکه شاهد وواقف برنزول‌آیات بوده‌اندمجازنیست. علامه در ادامه می‌گوید :« ورود این اسباب نزول متناقض ، یکی از این دو عمل را بیشتر ندارد : یا باید گفت این اسباب نزول ، نظری هستند نه نقلی محض ، ویا باید گفت همة روایات ویا بعضی از آنها جعل گردیده‌اند بارخداد چنین احتمالی ،روایات اسباب نزول اعتبار خود را از دست‌میدهد وحتی صحیح بودن خبر از جهت سند ، سودی نمی‌بخشد ،زیرا احتمال دسیسه یا اعمال نظر در جای خود باقی است».

ثانیاً ثابت شده است که در صدر اسلام مقام خلافت از ثبت حدیث و کتابت آن شدیداً منع می‌کرد واین ممنوعیت تقریباً تا پایان قرن اول ادامه داشت . این رویه راه نقل به معنارا بیشتر از حد ضرورت به روی راویان و محدثان باز کرد . تغییرات اندک که در هر مرتبه‌ی نقل روایت پیش می‌آمد کم‌کم روی هم انباشته می‌گردید ، به طوریکه گاهی اصل مطلب از میان می‌رفت .انسان گاهی به روایاتی بر می‌خورد که در قصه‌ای که مشترکاً به شرح آن میپردازند، هیچ وجه مشترکی ندارند.حال چه باید کرد ؟ آن همه فوایدی که برای اسباب نزول ذکر کردیم با واقعیت وجود روایات  جعلی یا حدسی و اجتماعی چگونه بکار می‌ایند ؟ حق اینست که اگر خبر و روایت ، متواتر ویا قطعی الصدور بود به مفاد آن ترتیب اثر می‌دهیم و اگر چنین نبود آن روایت را به آیة مورد بحث عرضه می‌کنیم و در صورتی که مضمون‌آیه قراینی که در اطراف آیه موجود است با آن‌سازگار بود به‌روایت سبب نزول اعتماد می‌نماییم وبدین ترتیب اگر چه مقدار زیادی از روایات اسباب نزول از درجةاعتبار ساقط میگردنند اما باقیمانده معتبر وقابل اعتنا است .


برای مطالعه‌ی بیشتر به منابع ذیل مراجعه نمائید:

 1. ابن شهر آشوب ، محمدبن علی ، اسباب النزول

 2. اسباب نزول ، دکتر حجتی

 3. لباب النقول فی اسباب النزول ( کاوشهایی در علوم قران ) چاپ اول ، تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی

  4.اسباب النزول ، واحد نیشابوری ، ترجمه‌ی محمد جعفر اسلامی ، بنیاد علوم اسلامی، 1362

ســــمانه حســــن