برخلاف تصور بعضى که قرآن را تنها کتاب عبادات و
اخلاقیّات مىدانند، باید بدانیم که تنها یک دوازدهم این کتاب آسمانى یعنى حدود
پانصد آیه آن مربوط به مسائل فقهى است و بیشتر آن درباره مسائل مختلف خانوادگى، اجتماعى،
سیاسى، نظامى، تاریخى، اعتقادى و فرهنگى است.شما کدام کتاب را سراغ دارید که روى مسائل اجتماعى از قبیل وحدت، مشورت، مبارزه با
فساد و برقرارى نظم و امنیت این همه تأکید کرده باشد؟
قرآن کتابى است که در روش تربیت خود، هم طرح مىدهد و هم الگو معرّفى مى کند،
الگوهایى همچون پیامبر صلى الله علیه وآله
و ابراهیم علیه السلام و همسر
فرعون البته تأثیر کلام خدا تنها براى کسانى است که روح خود را از تعصّبات نابجا،
خودخواهى ها، خود کامگى ها و غرور و لجاجت و تکبّر و کینه و سایر موانع شناخت پاک
کرده باشند و به قول قرآن: اهل تقوا و عاشق حقیقت باشند، زیرا آیات قرآن همچون
بارانى است که چون بر گلستان مى بارد بوى عطر آن را زیاد مى کند و چون بر لجنزار
آلوده فرو ریزد بوى تعفّن آن را بیشتر مى کند.قرآن همچون سایر کتابهاى علمى نیست که سروکارش تنها با مغز بشر باشد، بلکه پیش از
آنکه کتاب علم باشد کتاب رشد است، داستانهایش سرگرمى نیست؛ عبرت است. تاریخ آن
تنها سرگذشت اقوام پیشین نیست؛ بیان فلسفه سقوط یا نجات ملّتهاست. قرآن کتابى است
که هرچه دنیا پیش رود، اسرارش بیشتر آشکار مى شود. قرآن کتابى است آسان، روشن و
رسا. قرآن، راهنمایى است که انسان را از خاک به خدا مى رساند و از ماده به معنا اوج
مى دهد.نمى دانم چرا برخى ها مى گویند: قرآن ظنّى الدّلالة است؟! سندش قطعى است امّا
دلالتش ظنّى است.خود قرآن مى گوید: من نورم، امّا ما مى گوییم دلالت تو برفک
دارد!این سخن بزرگترین توهین به قرآن است و اساسى ندارد،البتّه قرآن یک سرى
آیات متشابه دارد که آنها هم با رجوع به محکمات قرآن محکم مى شود. و آیاتى در قرآن
وجود دارد که امامان معصومعلیهم السلام فرمودهاند: معناى آن در آخر الزمان روشن
مى شود، مانندآیات سوره توحید و یا آیاتى از سوره حدید.قرآن کتابى است که با دلیل محکم به انسان بینش مى دهد،با نقل تاریخ انبیا وامّتها به انسان روش مى دهد و با بیان پاداشها و تشویقها به انسان کوشش مى دهد. معمولاً حکما، براى اندرزدادن به مردم از داستانهاى خیالى استفاده مى کنند، اما
قرآن براى رسیدن به این هدف، از داستانهاى واقعى استفاده کرده است.
قرآن کتاب هدایت است: «ذلک الکتاب لا ریب فیه هدى للمتّقین»
قرآن کتاب شفا و درمان دردهاست: «و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمة
للمؤمنین»
قرآن کتاب بشارت و انذار است: «لینذر الذین ظلموا و بشرى للمحسنین»
قرآن کتاب دوستى با نیکان است: «انّ اللّه یحبّ المحسنین»
قرآن کتاب سفارش به نیکىهاست: «و بالوالدین احساناً... و قولوا للنّاس حسنا»
قرآن کتاب تعقّل و تفّکر است، «انّا انزلناه قرآنا عربیّا لعلکم تعقلون»
قرآن کتاب دعوت به عمل است: «لِمَ تقولون ما لا تفعلون» ، «أتأمرون النّاس بالبرّ و تنسون انفسکم»
قرآن کتاب جهاد و مبارزه است: «انّ اللّه یحبّ الذین یقاتلون فى سبیله»
قرآن کتاب دعوت به مطالعه در طبیعت و شناخت آن است: «أفلا ینظرون الى الابل کیف
خلقت و الى السماء کیف رفعت و الى الجبال کیف نصبت و الى الارض کیف سطحت»
در این کتاب،هم رابطه انسان با خدا بیان شده (عبادات)وهم رابطه انسان با خلق
خدا(تعلیم و تعلّم، عفو و انفاق، ایثار و تعاون و...)و هم رابطه انسان با طبیعت
(تسخیر و عمران و اِحیا و بهرهگیرى دور از اسراف و تبذیر).در این کتاب رابطه انسان با مخالفان و منافقان بیان شده است که آنان را با حکمت و
موعظه و مجادله نیکو، به حقّ دعوت کنید و با مفسدانى که همچون خارِ سر راه، مانع
قبول حق براى توده محروم هستند و با یاغیان جامعه مبارزه کنید.قرآن کتاب سیاست و
حکومت است: «انّا انزلنا الیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس بما أراک اللّه»
کسانى که مى گویند: دین از سیاست جداست، معناى سخنشان این است که بخشى از آیات
قرآن حذف شود!در این کتاب آسمانى، روش معاشرت با مردم، مبارزه با انواع خرافات، پایدارى به
پیمانهاى سیاسى، اقتصادى و نظامى، رعایت حقوق خانواده، احترام متقابل زن و شوهر
یا فرزندان و والدین به روشنى بیان شده است.در این کتاب آسمانى، براى مبارزه با جنایت پیشهگانى که امنیّت عمومى را به هم
مى زنند؛ با اسلحه یا شایعه، جنگ سرد و گرم به وجود مى آورند، به عفّت عمومى لطمه
مى زنند و به مال و ناموس دیگران تجاوز مى کنند، دستوراتى قاطع و صریح بیان شده
است.این کتاب آسمانى، چنان بینش و اعتقادى در انسانهاى آماده به وجود مى آورد که
آنان هر لحظه خود را زیر نظر خداى عالم و آگاه مى یابیند.