مبحث
عدم تحریف قران از مباحث مهم علوم قران است ،دشمنان اسلام که دین اسلام را یکهتاز
میدان معارف و فرهنگ در جوامع بشریت میدانند همیشه در تلاش بودهاند که با پیش
اوردن بحث تحریف و نیز تحریف قران ، اسلام را دینی چون ادیان راکدِ گذشته معرفی
نمایند و از موج گرایشانسانهای طالب حقیقت به سوی دین بکاهند. تحریف
معانی متعددی میتواند داشته باشد :
1
- تحریف معنوی: یعنی تأویل آیات بر آراء و نظریات فاسده ، ترجمه و تفسیر غیر صحیح
از قران نموده و حمل آن بر معانی دلخواه ، مشکلی در وجود چنین تحریفی در قران
نداریم و کم نیستند کسانیکه اراء و نظریات خود را در قران دخیل داشته و آیات را به
میل خود تفسیر و تاویل نمودهاند ، این تفاسیر باطل در آیات دال برامامت یا معاد
جسمانی و یا اوصاف خداوند و امثال آنها خود موجی برای ایجادتفرقه بین امت اسلامی و
تشکیل فرقههای مختلف کلامی شده است.
2
- تحریف لفظی به کاسته شدن یا ازدیاد حروف یا اعراب: چنین تحریفی در قران صورت
گرفته و لفت لاف قرّاء سبعه شاهد بر آن است .
3
ـ تحریف لفظی به کاسته شدن یا ازدیاد بسم الله الرحمن الرحیم: چنین تحریفی در این
آیه صورت پذیرفته بطوریکه برخی از مسلمین آنرا جزء آیههای قرانی میدانند و برخی
آنرا از قران نمیدانند.
4
- تحریف لفظی به کاسته شدن یا ازدیاد آیه: تحریف به ازیاده قطعاً صورت نگرفته و
هیچ فرقهای از فرق اسلامی قائل به ازدیاد چیزی به قران نیست اما در تحریف به
نفیصه یعنی کاسته شدن چیزی از قران که
در واقع غرض از انعقاد بحث تحریف همین قسم است بین فرق اسلامی بحثی و گفتگویی واقع
شده است معروف و مشهور بین تمامی فرقههای اسلامی این است که تحریف در قران واقع
نشده است بزرگان شیعه چون مرحوم مصدق ، شیخ طوسی ، سید مرتضی ، طبری و دیگران رحمة
الله علیهم مبسوطاً وارد این بحث شدهاند واعتقاد شیعه را در عدم تحریف قران توضیح
دادهاند دانشمندان اهل سنت نیز تحریف در قران را نمیپذییرند و مشهور نزد آنان
عدم تحریف قران است هر چند برخی از آنان از نسخ (نسخ در تلاوت )معتقدند ، این عده
از اهلسنت ناخواسته قائل به نوعی از تحریف شدهاند.اینک
ما به ذکر بعضی از دلائلی که تحریف نشدن کتاب آسمانی را اثبات میکنند میپردازیم
:
1
- گواهی تاریخ: قران
از روز نخستمورد عنایت همگان ، بویژه مسلمانان بوده و هست ، پیامبر (ص) شخصاً
محافظ قران بوده و پیوسته دستور حفظ ، ثبت
و ضبط آنرا می داد و مسلمانان موظف بودند آنرا ثبت و حفظ کنند و بدین منظور از آن
نسخههای متعدد تهیه میکردند ودر خانههای خود در میان صندوق یا کیسههای مخصوص
نگهدارید میکردند. از همان زمان مسأله حفظ قران رواج یافت و عده بیشماری به
عنوان حافظان قران پیوسته در میان جوامع اسلامی جایگاه بلندی برای خود اختصاص
دادند علاوه برثبت و ضبط قران در مصاحف ، نسخههای متعددی را تهیه ودر گسترهی
کشور اسلامی پخش کردند. علاوه
بر تودهی مردم ، نقش بزرگان و دانشمندان اسلامی در عنایت به این کتاب قابل توجه
است . همواره این کتاب در علوم مختلف اسلامی پایه و اساس شمرده میشدهاست . هر
دانشمند اسلامی در هر بعدی از ابعاد علوم اسلامی قدمی برمیداشت، راهنما و هدایت
کنندة او قران بود.
2
- ضرورت تواتر قران: یکی
از دلایل مهم دفع شبهی تحریف ، مسألة ضرورت تواتر قران است شرط پذیرفتن قران ،
چه درکل و چه دربعض متواتر بودن آنست . قران در هر حرف و هر کلمه و حتی در حرکات و
سکنات نیز باید متواتر باشد، یعنی همگان (جمهور مسلمین ) ان را دست به دست و سینه
به سینه به طور همگانی نقل کرده باشند . از این رو آنچه در زمینهی تحریف گفتهاند
که فلان جمله از قران بوده ، چون با نقل آحاد روایت شده قابل قبول نیست و طبق اصل
اسلام (لزوم تواتر قران ) مردود شمرده میشود و این اصل یکی از مسائل ضروری اسلام
و مورد اتفاق علماست و اساساً خبر واحد در مسائل اصولی و کلامی فاقد اعتبار است و
صرفاًدر مسائل فرعی و عملی اعتبار دارد.
3
ـ مسألهی اعجاز قران: یکی دیگر از مسائلی که با شبهی تحریف در تضاد
است و با آن منافات دارد و یا روشنتر بگوییم آنرا قاطعانه نفی میکند ، مسألة
اعجاز قران است . علما مسألة اعجاز را بزرگترین دلیل بر ردّ شبة تحریف دانستهاند
، زیرا احتمال زیادست . همانگونه که برخی از خوارج گفتهاند که سورهی یوسف
تماماًبرقران افزوده شده است چون یک سرگذشت عاشقانه است وجایی در قران نداردویا
کاستن ، آنگونه که صحابی بزرگوار عبدالله بن مسعود گمان برده است که دو سورة
معذوتان دو دعای مبطل السحراند و جزء قران نیستند ، درباره قران منتفی است ، زیرا
لازمه آن امکان هماوردی با قران است وایا بشر را یاری آن هست که همانند قران
بیاورد به گونهای که هرگز با آن منافاتی از حیث فصاحت وبلاغت وبیان و محتوی
نداشته باشد ؟ هرگز ، خداوند در قران فرموده است :«
قل لئن اجتمعت الانس و الجنُّ علی ان یأتو بمثل هذا القران لا یأتون بمثله و لوکان
بعضهم لبعض ظهیرا». پس
هرگونه گمان زیادت نقض یا تبدیل در کلمات قران ، با مسأله اعجاز در نظم موجود
منافات دارد .
4
- ضمانت الهی: یکی
از روشنترین دلایل برسلامت قران و ردّ شبة
تحریف ، ضمانتی است که خداوند عهدهدار شده است که قران را پیوسته مورد عنایت خود
قرار داده ، از گزند آفات مصون بدارد: «
انا نحن الذکر و انا له لحافظون» :
همانا ما قران را نازل کردیم و ما نیز حافظ آن خواهیم بود . آری
مقتضای قاعدهی لطف نیز چنین است زیرا
قران سند زنده اسلام و دلیل استوار صحت نبوت است ، بایستی ازهر گزند آفات مصون و
محفوظ بماند . هرگونه احتمال دستبرد به قران . یعنی تزلزل پایه و اساس اسلام که بر
خلاف ضرورت عقل و دین است. البته
همین قران که در دست مسلمانان است ، تضمین شده است و همین دلیل اعجاز است ،نه گونه
که امثال حاجی نوری گمان برده استکه قران در لوح یا در سینه پیامبر و اوصیائش محفوظ مانده است ،
زیرا هنری در آنگونه حفظ وجود ندارد ، هنر در حفاظت و حراست از این قران موجود حاضراست
که خداوند با چنین جلال و عظمت از حراست آن یاد میکند ونیز میفرماید :
«
وانه لکتلبً عزیزً لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلقه تنزیلً من حکیمٍ
حمیدٍ ». این
آیه از آیه پیش صریحتر است که قران پیوسته از کزند حوادث مصون بوده است ودر آینده
نزدیک و دور نیز از پیشامدهای ناگوار در امان خواهد بود وهرگز چیزی آن را ضایع
نخواهد کرد.بطلان،اموری است که قران را از اعتبار ساقط نمیکند.حمید است،پیوسته کارهای او مورد ستایش است.پس قرآنی که از یک چنین مقامی نازل شده باشد،آینده آن حساب شده و برای همیشه محفوظ است: انَّ
الله لا یخلفُ المیعادَ
5
- عرضه روایات بر قران: از
دلایل دیگر سلامت قران در طول تاریخ ، روایتی است که پیامبر(ص)فرمود:(
انَ علی کل حق حقیقه و علی کل صواب نوراً فما وافق کتاب الله فخذوه وما خالف کتاب
الله فدعوه).
برای رسیدن به هر حقی ، که آن حقرا آشکار میکند و برای پی بردن به هر درستی و
راستی ، نوری وجود دارد که به آن راهنمایی میکند { و قران همان حقیقت و نوری است
که روشنگر حقیقتهاو صوابها است }پس هر جه از احادیث با قران موافق باشد آنرا
برگزیدند و هر چه با آن مخالف باشد واگذارید.
اکنون
این پرسش مطرح میشود که اگر احتمال آن میرفت که قران مورد دستبرد قرار گیرد و
از اعتبار ساقط شود ، آیههای آن بود که معیار سنجش قرار گیرد و دلیل روشن برصحت و
سقم روایات باشد؟هرگز
، قران بایستی همواره راه سلامت را در پیش داشته باشد تا بتواند اعتبار خویش را
ثابت نگه دارد و معیار سنجش حق و باطل
باشد .
6
- نصوص اهل بیت: در
زمینهی نفی تحریف ، روایات خاصی از ائمه معصومین (علیهم السلام )در دست است که به
طور کلی ، احتمال تحریف یا شبههی تحریف را در قران منتفی میسازد و شیعة امامیه
به پیروی از اهل بیت معتقدند قران همواره از هرگونه تحریف مصون ومحفوظ بوده است
.
اینک چند نمونه از این روایات :
1
- در نامهای که امام باقر (ع) به سعدالخیر نگاشته چنین آمده است : {
و کان من نبذهم الکتاب ان اقامواد حروفه و حّر فواحدوده....}. و یک نمونه از پشت
سر افکندن قران ، آن بود که حروف و کلمات آن استوار ، ولی حدود و احکام آنرا
تحریف و تغییر میدادند . در
این روایت از دستبرد به معانی و تفاسیر منحرف سخن به میان آمده است ، ولی الفاظ و
عبارات قران همچنان دست نخورده است . درحدیث مشابه به جای تحریف حدود ، تفییع حدود
آمده است :(
و رجل قراء القران فحفظ حروفه و ضیّع حدوده):
حفظ حروف - درستی تلاوت - نموده ولی حدود و مقررات آنرا تضییع نموده است .
2
- شیخ مفید از جابراو از امام باقر(ع) روایت میکند که فرمود : موقع ظهور حضرت مهدی
(عج) به مردم قران میآموزد آنگاه مشکلترین کار در این امر مسأله ترتیب مصحف شریف
است .زیرا ترتیب مصحف حضرت با ترتیب مصحف فعلی تفاوت دارد . این
حدیث برآن دلالت دارد : قرانی که حضرت ارائه میدهد به جز در ترتیب و نحوة تألیف
آیات و سورها ، هیچ گونه تفاوتی با مصحف موجود ندارد .
3- منشاء قول به تحریف: منشأ
قول به تحریف ، روایاتی است که در کتب حدیثی اهل سنت و شیعه آمده است ، ظاهر آن
روایات ، به تحریف کتتب دلالت دارد و همواره علماء و محققان شیعه و سنی ، درصدد
چارهجویی بودهاند این روایات یا سندهای ضعیف وفاقد اعتبار دارند یا دلالتهای
نارسا و قابل تأویل در کتب اصولی و کلامی به طور کلی ، این روایات مردود شناخته
شده است .
علامه
شیخ محمد جوادبلاغی در مقدمه تفسیر آلاء الرحمن میگوید:در
جمله روایاتی که حاجی نوری در این باره (قول به تحریف ) آورده است روایاتی وجود
دارد که هرگز احتمال صدق آنها نمیرود . برخی با هم از نظر مفهوم بسیار اختلاف
دارند که به تنافی وتعارض منتهی میگردند . بعلاوه سند بیشتر این روایات به کسانی
برمیگرددکه علماء آنرا به ضعفگفتار ، فساد مذهب و جفا درروایت وصف کردهاند و یا
برخی ازآنها به دروغگوی و دروغپردازی شهرت دارند که هرگز روایت از آنان جائز
نیست. گروهی حتی دربارهی ائمه حالت توقف داشته و با آنان دشمنی میکردند . این
اوصاف خود کافی است که روایت این افراد ، قابل اعتماد نباشد.
نهایتاًآیت الله معرفت نیز در کتاب علوم قرانِ خود میگوید:اینجانب
با بررسی تمام این روایات ( قول به تحریف ) چه منقول از اهل سنت و چه منقول از
شیعه ، چنین یافتم که این قبیل روایات که مایة طعن بر بشریت است غالباً مجعول
وبدست دشمنان دین ساخته و پرداخته شده است یا آن که قابل تأویل به وجوه دیگراست و
ربطی به مسألة تحریف ندارد .
برای
مطالعهیبیشتر در این زمینه به منابع ذیل مراجعه نمائید :
1.البیان
فی تفسیر القران ،آیت الله خوئی، بخش مربوطه
2.تفسیر
المیزان ، علامه طباطبایی، ج 12
3. صیانة
القران من التحریف ، آیت الله معرفت
4.اُکذبة تحریف القران، رسول جعفریان