دانشـنامه موضوعی علوم قـرآن و حدیث

موضوعات مطالب

نسخ در لغت یعنی ازاله و برطرف نمودن ئدر اصطلاح علوم قران یعنی رفع حکم سابق با اینکه ظاهر آن حکم اقتضای دوام داشته است .

به بیان دیگر احکام الهی همگی، ظاهر آنها ، دوام و استمرار است .احکام طلاق ، ازدواج ، حج،جهاد ، حدود و...ثابت و غیر قابل تغییرند.

بنابراین اگر بعد از صدور حکمی که ظاهرآن اقتضای ثبوت و دوام دارد حکمی دیگر بر خلاف آن نازل گشت  دلیل براین مطلب است که حکم اولیه ظاهر آن استمرار بوده است و در واقع خداوند آنرا مقید به زمانی خاص فرموده بوده و تا آن زمان حکم را نافذ دانسته و بعد از پایان مدت حکم ، حکم جدیدی ابلاغ شده است .پس در واقع آیةاول نسخ نشده واز بین نرفته بلکه تنها مدت اجرای آن به پایان رسیده و آیة دوم انتهای مدت آیة اول را بیان می‌کند . چنین نوعی از نسخ را نسخِ حکم گویند و به آیة اول آیة منسوخ و به آیة دوم که مشتمل بر حکم جدید است آیه ناسخ گویند ، نسخ‌حکم در قران بسیار اندک است تا جائیکه برخی محققین وجود آیات منسوخ شده را در قران بشدت انکار می‌کنند و تمامی مواردی که برخی از مفسرین آنهارا ناسخ ومنسوخ می‌دانند عام و خاص یا مطلق و مقید و یا مجمل و مبیّن می‌شمرندقران مجید در چند آیه به وقوع نسخ تصریح می‌کند :

آیه اول « ما ننسخ من آیه او ننسها نأت بخیرٍ منها او مثلها» که توضیحاتی در مورد آن داده شد.

آیه دوم « و اذا بدّلنا آیه والله اعلم ینزل ، قالوا انّما مفترٍ» :و چون حکمی را در جای دیگر بیاوریم ـ خدا به آنچه که به تدریج نازل می‌کند داناتر است  ـ می‌گویند جز این نیست که تو دروغ می‌گویی.

علامه طباطبایی در مورد این می‌گوید:«این آیه اشاره به نسخ و حکمت آن دارد و پاسخی است به اتّهامی که یهودیان و مشرکان به پیامبر می‌زدندمعنای سخن خداوند اینست که آیة دوم را با تغییر به جای آیه اول قرار دادیم ...» مشرکانم پیامبر را مورد خطاب قرار داده او را متّهم به دروغ بستن به خدا می‌دانستند . چرا که تبدیل یک قول به قول دیگر و اعتقاد به رأیی و عدول از آن در مرحلة دیگر از ساحت خداونددور است . خداوند در پاسخ به اینان می‌گوید : « بل اکثرهم لا یعلمون » اینان حقیقت این تبدیل و حکمتی را که منجر به این تفسیر شده است نمی‌دانند. احکام الهی ، تابع مصالح بندگان است  و برخی از مصلحتها با تغییر اوضاع و احوال و زمانها تغییر می‌یابند درنتیجه ضروری است که احکام نیز تغییر یابند . بدین صورت حکمی که مصلحت، آن را واجب نموده بود ، رفع می‌شود وحکم دیگری که مصلحت آن پدید آمده است ، جایگزین می‌گردد .

آیه سوم « یمحوا الله ما یشاء و یثبتُ وعنده امّ الکتاب»: خدا آنچه را که بخواهد محو یا اثبات می‌کند و اصل کتاب نزد اوست .

علامه پس از توضیحی دربارة این آیه می‌نویسد : معنای این آیه این است که خدا در هر زمان کتابی و حکمی دارد یعنی قضایی دارد او آنچه را از این کتاب و احکام و قضاها بخواهد ، محو می‌گرداند و آنچه را بخواهد اثبات می‌کند . یعنی قضایی دارد که در وقتی ثابت بوده است ، تغییر داده و در زمان بعد ، قضای دیگری را جایگزین آن می‌نماید . اما خداوند قضای لا یتغیری هم داردکه در مقابل محوو اثبات نیست و آن ام الکتاب است . ام الکتاب اصل و ریشه‌ای است که همه در همة قضاها به آن بر می‌گردد و از آن ناشی می‌شود.در نظر علامه این آیه مختص به نسخ در احکام نیست ، بلکه همه‌ی حوادث را شامل می‌شوداین آیه از جمله آیاتی است که از آن استفادة بداء شده است . بداء نوعی نسخ است که در اور تکوینی رخ می‌دهد در حالی که نسخ ، مختص امور تشریعی است . بحث در این زمینه در مباحث علوم قرانی ، بحث جانبی و حاشیه‌ای است گرچه در جای خود یکی از امّهات مسائل کلامی است . پذیرش بداء در مکتب کلامی شیعه و تأکید بر آن در روایات فراوان ، موجب واکنش‌های تندی از سوی اهل سنت گردیده است که عدم درک معنای مورد نظر بَداء بوده است . ما از ورود به این بحث صرف نظر می‌کنیم و علاقه‌مندان را به کتب مربوط از جمله البیان از آیت الله العظمی خوئی و انسان و سرنوشت از استاد مطهری ارجاع می دهیم .



ســــمانه حســــن

تعریف نسخ