در قران مقدم و مؤخر بر دو قسم است : آیاتی که با تقدیم و تأخیر معنای آنها دچار مشکل میشود .
« و لقد همّت به وهمّ بها لولا أن رای برهان ربّه» یعنی : ( لولا أن رای برهان ربه همّ بها ) وبابراین بیان همّ از یوسف منتفی است .
آیاتی که با تقدیم و تأخیر معنای آنها دچار اشکال نمیشود اما به خاطر بعضی نکات بلاغی تقدیم و تأخیر حامل شده است . که این قسم خود انواع زیر است :
الف) تشریف: خداوند بخاطر شرافت چیزی بر چیز دیگر آن را اول ذکر میکند ، مانند : مقدم داشتن زنده بر مرده .« یُخرج الحیَّ من المیّتِ ...»
ب) تبرّک: مانند مقدم داشتن خدای تعالی درامور پر اهمیت :
« شهر الله انّه لا اله الا الله هو والملائکه و اولوالعلم ...»
پ)در تمامی مواردی که چند کلمه به یک کلمه عطف میشود کلمه اول که مقدم شده است برای تعظیم است : « و مَن یُطع الله و الرسولَ ...»
ت) مناسبت ( تناسب )
1- تناسب کلمهی مقدم با سیاق کلام است :
« وَ کُلّاً آتینا حُکماً و عِلماً ...» حکم را جلوتر آورده است با اینکه علم پیش از آن آمده است چون سیاق در آن است که در اول آیه فرموده است : « اِذ یحکمان فی الحَرب»
2- تناسب کلمة مقدم با کلمة بعد در لفظ :
« هوالاوّل والآخرُ ...»
ث) تأکیدوتشویق:چیزی به منظور تآکید و تشویق و سفارش بیشتر ، مقدم میآید تا مبادا نسبت به آن سستی شود .مانند : مقدم داشتن وصیّت بر قرض در فرموده خداوند :
« من بعد وصیّه یوصی بها أو دَیْنٍ» وحال آنکه قرض بر وصیت مقدم است .
ج) سبقت:
زمانی : مانند تقدیم شب بر روز : « و جعلنا اللیل و النهار»
وجوبی: رکوع بر سجده : « یا اایهاالذین آمنوا ارکعوا واسجدوا ...»
ذاتی: مربوط به اعداد است :« مثنی و ثلاث و رباع ...»
چ) سببیّت: ایه اول دلیل بر قسمت بعدی است . مانند : تقدیم عبودیت براستعانت. « ایّاک نعبد و ایّاک نستعین»
ج) کثرت: « فمنکم کافرٌ و منکم مومن» زیرا که کفّار بیشترند.