غیر از نسخ حکم که بیان آن گذشت اقسام دیگری برای نسخ گفتهشده است که عبارتند از :
1 - نسخ قرائت با بقاء حکم :
نسخ قرائت به این معناست که آیهای را که جزء قران بوده است بعداز مدتی الفاظ آن از قران حذف شده باشد ولی حکم آن باقی بماند چنین نسخی مستلزم کاسته شدن چیزی از قران میباشد و قطعاًَ صورت نگرفته است و هیچیک از علماءودانشمندان اسلامی بدان اعتقاد ندارند . تنها عدهای قلیل از اهل سنت معتقذند آیة سنگسار کردن پیره مرد و پیره زن فاحشه از قران حذف گردیده است این ادّعا بدون دلیل و برهان میباشد و نزد تمامی فرقه های اسلامی بیاعتبار میباشد .
2- نسخ قرائت و حکم :
این نوع نسخ به معنای آیه و مفهوم آنست . به صورتیکه از الفاظ و نیز حکم آیهی منسوخ چیزی باقی نمانده باشد بطلان چنین نسخی در قران از نوع بل واضحتر است . از عایشه نقل شده است که یک آیه در قران هم قرائت و هخم حکم آن نسخ شده اشت این ادّعایی بی مدرک است وکسی به این قول اعتنایی نکرده است . بدیهی است اگر نسخ قرائت تنها و یا نسخ قرائت و حکم در قران صورت میپذیرفت قطعاً از راههای مختلفی به آیندگان میرسید . زیرا که قران سینه به سینه از مهاجرین و انصاری که مخاطبان اولیه قران بودند بما رسیده است و اگر دئر این کتاب مهم کوچکترین دخل و تصرفی صورت میگرفت فطعاً برای نسلهای بعدی نقل میکردند و به ما نیز میرسد.تا اینجا دریافتیم که تنها نسخ به معنای اول ( نسخ حکم ) مورد پذیرش است ، وآنهم به معنای ابلاغ رأی جدید و دور انداختن حکم سابق نیست ونیز به معنای خذف حکم آیة منسوخ و اثبات حکم آیة ناسخ نمیباشد .زیرا خداوند حکیم است و خدای حکیم عالم به احوال مخلوقین است او حوائج مخلوقات را میداند و قانونی که او طرح میکند مثل قانون انسان زوال پذیر نیست انسان عالم به آینده نمیباشد و قانون وی تنها حال را در بر دارد بهمین خاطر میبینیم دائماً قوانین را تغییر میدهد . اما خداوند عالم به کل شئ است و قانون او دائمی است .براین اساس نسخ در واقع بمعنای پایان مدت حکم سابق نیست. خداوند حکم را نازل میفرماید و میداند مثلاً مدت اجرای این حکم دو سال است این امر بر بندگان مخفی می باشد و بندگان آن حکم را دائمی مینگرند، پس از پایان دو سال حکم جدید میآید این حکم جدید در واقع نسخ حکم سابق نیست چون حکم سابق بعد از پایان مدتش ، اصلاً باقی نمیماند ، بلکه خود حکم مستقلی است .