ادوات قصر چهار قسم است : عطف بدن ، نفی و استثناء ، حرف انما و تقدیم آنچه می بایست متاًخر بیاید .
عطف بدن : مانند زید شاعر لا عالم . حرف نفی لا در اینجا کار عطف را تؤام با نفی انجام می دهد . در این قسم تمام اقسام قصر اعم از حقیقی و اضافی قصر موصوف بر صفت یا قصر صفت بر موصوف مانند زید شاعر لا عمرو متصورات .
نفی واستثناء : مانند ( الیس زید الا شاعراً ) زید جز شاعر بودن ، صفت دیگری ندارد که با آوردن اًدات نفی (لیس ، ما ، لا ، ان نافیه ، لم یکن و غیره ) و ادات استثناء ( الا ) قصر تحقق می یابد . در این قسم نیز انواع قصر می تواند تصور شود .
انما ، در حصر به انما شرط است که محصور علیه متاًخر از محصور واقع شود ، مثلاً در حصر موصوف در صفت با یستی صفت متاًخر باشد ، مانند انما زید شاعر ، یعنی زید جز شاعر بودن صفت دیگری ندارد و در حصر صفت بر موصوف بایستی موصوف متاخر گردد ، مانند ( انما الشاعر زید ) یعنی شاعر زید است و شاعر دیگری نیست .
تقدم آنچه متاخر بودن آن شرط است ، واژه های به کار رفته در کلام هر کدام جایگاهی دارد ، که اگر بر جایگاه خود تقدم یافت ، افادة حصر می کند مانند ( ایاک نعبد و ایاک نستعین ) جایگاه مفعول متأخر است ، ولی این تقدیم ، برای افدة حصر است یعنی تو را عبادت میکنیم و تنها تو را استعانت مجوییم .
مثالهایی از قصر و اقسام آن در قران :
قصراضافی و موصوف بر صفت:
« و ما محمد الا رسول » محمد جز صفت رسالت صفتی دیگر ندارد.
« ان حسابهم الا علی ربی»حسابآنانمنحصراًدرنزدخداست».« انما المسیح عیسی بن مریم رسول الله »
قصر صفت بر موصوف:
« انما حرّم علیکم المیته والدم ولحم الخنزیرِ» یعنی حرمت فقط این اشیاء را در برمیگیرد نه غیر از آنها را .