علامة طباطبایی در تبین علت وجود متشابه در قران در یک بیان تفصیلی به این نتیجه می رسد که اساسآ اشتمال قران بر آیات متشابه امری واجب و ضروری بوده است و جز این امکان نداشته است . وی می گوید: «القای مفاهیم و معانی به انسان جز از طریق معلومات ذهنی که در طول زندگی وی برایش فراهم گردیده، ممکن نخواهد بود . اگر فردی مآنوس با امور حسی باشد القا از طریق محسوسات ، و اگر به معانی کلی نایل گشته باشد ، از همان طریق به میزان نیل به معانی صورت خواهد گرفت . از طرفی هدایت دینی اختصاص به گروهی خاص از مردم ندارد ، بلکه همهی گروهها و تمامی طبقات را در بر می گیرد . اختلاف سطح افکار مردم از یک سو و عمومیت امر هدایت برای همه از سوی دیگر باعث گردیده است که بیانات قران در قالب امثال صورت گیرد ، بدین صورت که آن دسته از معانی و مفاهیمی که انسان به آنها آشناست و ذهنش به آنها معمود است انتخاب می شود تا از رهگذر این معانی ، آنچه را نمی داند برایش تبیین نماید.»
به عبارت دیگر : الفاظ قران ، مثل هایی برای معارف حق الهی می باشند و از آن جهت که فهم عموم مردم جز محسوسات را درک نمی کند و دسترسی به معانی کلی ندارد،این معارف در قالب مثل ها و امور مادی عرضه می گردند.در این صورت اگر درک مردم در دریافت معارف الهی در همان مرحلة حسی جمود پیدا کند،برای چنین افرادی بیانات و امثال قران،حقایق جلوه می کند و مثال،ممثل به نظر می رسد و در این صورت منظور و مقصود آیات از بین رفته است . اگر مردم در درک معانی ، جمود بر مثال ها ننمایند و با تجدید مثال های بیان شده به معانی و مفاهیم مجرد از حس و محسوسات خود را منتقل نماید ، در این صورت هم میزان تجدید و الغای خصوصیات مثال ها برای همه یکسان نیست و در نتیجه در انتقال از این مثال های محسوس به معانی مجرد ، تفاوت هایی پدیدار می گردد . به هر حال از آنجا که انتقال مفاهیم عالی و معنوی قران به انسان ها جز از طریق الفاظ و عبارات امکان پذیر نمی باشد ، این الفاظ مادی نمی توانند در بر گیرندهی همهی آن محتوا و معنا باشد . به همین جهت تشابه پدید می آید و دلیل آن همان است که معانی در قالب این الفاظ نمی گنجد .
معانی هرگز اندر حرف ناید که بحر بیکران در ظرف ناید
بعضی از قرآن پژوهان در پاسخ به همین اشکال که چرا قرانی که مثل اعلای فصاحت و روشنی و صراحت است ، دارای متشابهات شبهه انگیز و دیر یاب است ، گفته اند : قران در قالب و بر وفق موازین کلام طبیعی انسانی نازل شده است و در کلام بشری از ساده ترین تعابیر روزمره گرفته تا عالی ترین تعبیرات و عبارات ادبی و هنری ، انواع صورت های مجازی و استعاری و تمثیلی و کنایی را دارد و هر جا که مجاز باشد لامحاله تشابه و متشابه پیش می آید. بنابراین در یک نتیجه گیری نهایی با توجه به القای دقیق ترین معانی در قالب الفاظ مادی از یک سو و استفادة قران از تعابیر رایج کلامی نظیر مجاز ، استعاره ، تمثیل و کنایه از سوی دیگر وجود آیات متشابهات که چیزی حدود دویست آیه از کل قران را تشکیل می دهند ، امری غیر قابل اجتناب و ضروری بوده است و در حقیقت اگر جز این بود جایی برای سؤال و ابهام وجود نداشت .
برای مطالعهی بیشتر در این زمینه به منابع ذیل مراجعه نمائید :
1. الاتقان فی علوم القران ، جلال الدین سیوطی ، نوع مربوطه
2.التمهید فی علوم القران ، آیت الله معرفت ، فصل مربوطه
3.مناهل العرفان ، زرقانی ، مبحث مربوطه
4.مباحث فی علوم القران ، دکتر صبحی صالح ، بخش مربوطه
5.تفسیر المیزان ، علامه طباطبایی ، ذیل آیات مربوطه به این علوم
6.البرهان فی علوم القران ، زرکشی ، بخش مربوطه
7.مجمع البیان فی علوم القران ، امین الاسلام علامه طبرسی ذیل آیات مربوطه
8. علوم قران عند المفسرون ، دفتر فرهنگ و معارف ، قم انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی سال 1375
9.تاریخ قران ،دکتر حجتی
10.تاریخ قران ، آیت الله معرفت