درهرحرکت اصلاحی و رو به پیش ، لازمة تکامل ، نسخ برخی آیین نامهها ودستورالعملها میباشد .زیرا در یک حرکت تدریجی وجود مراحل پی در پی و تغییر شرائط ، لزوم بازنگری در برنامهها را ضروری میسازد.البته این تا موقعی است که حرکت به رشد نهایی و کمال مقصود نرسیده باشد.هر گاه برنامهها تکامل یافت مسأله نسخ نیز منتفی میگردد . لذا نسخ در یک شریعت تا موقعی است که پیامبر حیات داشته باشد و فوت وی دیگر جایی برای نسخ در شریعت نمیگذارد .نسخ پیاپی در یک شریعت نوبنیاد ، همانند نسخههای طبیب میماند که با شرائط و احوال مریض تغییر پیدا میکند . نسخة دیروز در جای خود مفید و نسخهی امروز نیز در جای خود مفیداست .
لذا خداوند میفرماید : « ما ننسخ من آیه او ننسها نأت بخیرٍ منها او مثلها»
هر گونه نسخ که صورت میگیرد هر یک در جای خود درست بوده و نسبت به شرائط، رعایت اصلح شده است .مقصود از خیرٍ منها او مثلها لحاظ دو حالت است : گر حکم دیروز را نسبت به شرائط امروزی بنگری حکم امروز اصلح (خیر) است و اگر هر یک را در جای خود بنگری هردوحکم هماننداند ، زیرا هر با شرائط متناسب خود توافق کامل دارد .
فرق میان نسخ و انساء در آن است که اگر حکم سابق هنوز زنده است ولی شرائط تغییر یافته و حکم جدیدی را مقتضی ساخته است، آن را نسخ مستقیم میگوییم اما اگر حکم سابق بر اثر گذشت زمان بدست فراموشی سپرده شود و از یاد ما رفته یا تحریف شده است ،آنرا انساء گویند . به این معنا که این حکم از یادها برده شده است .
خلاصه در آیه میفرماید : چه نسخ مستقیم صورت گیرد یا حکم سابق فراموش شده باشد واز نو حکم تازه آورده شود ، در هرصورت رعایت اصلاح شده است و آنچه به صلاح مردم است به آن عرضه میشود . این آیه میخواهد این شبهه را بزداید که در نسخ احکام یا شرایع هیچگونه اشتباه یا تغییر در رأی که حاکی از پی بردن به ناروایی حکم سابق باشد رخ داده است ، بلکه هر یک در جای خود روا میباشد.