زبان مهمترین ابزار تفهیم و تفاهم انسان اجتماعی است و از این طریق اهل و زبان مقاصد خود را به یکدیگر می رسانند . زبان از مجموعهی واژگانی تشکیل شده است که هر کدام بر معنایی دلالت دارد . تعیین هر واژه بر معنایی خاص ، به قرار داد معتبرترین اهل زبان مبتنی است که آن را اصطلاحاً وضع گویند و بر معنایی که لفظ دلالت میکند ( موضوع له ) میگویند . به کار گیری هر واژه در معنای موضوع له خود را حقیقت گویند که از ریشة حق به ( ثبت فی محله ) ( در جایگاه خود استوار گردید ) اشتقاق یافته است .
در صورتی که در استعمال لفظ در معنای حقیقی یا مجازی تردید باشد اصل حقیقت است ؛ زیرا حکمت وضع چنین اقتضایی دارد که هر کلمهای در همان معنای موضوع له خود به کار رود تا مورد افاده و استفاده همگانی قرار گیرد. گاهی کلمه در معنای دیگری - که مناسبتی با معنای حقیقی دارد - به کار میرود ، و اصطلاحاً آن را مجاز می گویند . البته باید بین معنای حقیقی و مجازی رابطه ای نزدیک باشد . این رابطه را - که مجوز استعمال مجازی است - علاقه گویند. این علاقه یا رابطه را اگر مشابهت باشد ، مجاز (( استعاره )) و اگر غیر آن - از سایر انواع علاقهها - باشد ، مانند سببیت ، منسببیت ، جزء و کل ، ظرف و مظروف ، مجاز مرسل گویند . در کتب تفصیلی تر بیست و پنج نوع علاقه ذکر شده است. برخی از مجازها ( مانند استعاره و مجاز مرسل ) مجاز در کلمه یا مجاز مفرد است و در مقابل مجاز مرکب را داریم که در کلام به کار می رود و آن را تمثیل می گویند که تمامی ضرب المثل از این قبیلند.